loading...
قاطی پاتی
black boy بازدید : 95 جمعه 29 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

باز باران بي ترانه ......

باز باران با تمام بي کسي هاي شبانه

ميخورد بر مرد تنها

ميچکد بر فرش خانه

باز مي آيد صداي چک چک غم

باز ماتم....

من به پشت شيشه تنهايي فتاده

نميدانم    ,نمي فهمم

کجاي قطره هاي بي کسي زيباست....

نمي فهمم چرا مردم نميفهمند

که آن کودک که زير ضربه شلاق باران سخت ميلرزد

کجاي لذتش زيباست....

نميفهمم...

کجاي اشک يک بابا

که سقفي از گل و آهن به زور چکمه باران

به روي همسرو پروانه هاي مرده اش آرام باريده

کجايش بوي عشق و عاشقي دارد....

نميدانم...

نميدانم چرا مردم نميدانند

که باران عشق تنها نيست

صداي ممتدش در امتداد رنج اين دلهاست

کجاي مرگ ما زيباست.....

نميفهمم...

ياد آرم روز باران را

ياد آرم عشق نازم ان روز رفت

کجاي اين جدايي ها زيباست...

نميفهمم...

ياد آرم کودکي 10 ساله بودم

ميدويدم زير باران    ,     از براي نان...

مادرم افتاد..

مادرم در کوچه هاي پست شهر آرام جان ميداد

فقط من بودم و باران وگل هاي(gel haye    ) خيابان بود....

نميدانم...

کجاي اين لجن زيباست...

بشنو از من کودک من

پيش چشم مرد فردا

که باران هست زيبا از براي مردم زيباي بالا دست....

و آن باران که عشق دارد فقط براي عاشقان مست جاريست......

و باران من و تو درد و غم دارد

خدا هم خوب ميداند

که اين عدل زميني عدل کم دارد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    اتفاقات اخیر رپ فارس به نفع رپ است یا به ضرر آن؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 55
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 48
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 173
  • بازدید کلی : 11,599