امروز واستون دو تا از آهنگ های علی خسته رو میزارم که یکی با علی قات و روهام که سبک هیپ هاپ هست به نام پایه کار و دومی به همراهی رضا استاتوس هستش که یه کار دیس لاو هست به نام سراب اهنگ های قشنگی هستند امیدوارم خوشتون بیاد
دانلود در ادامه مطلب....
امروز واستون دو تا از آهنگ های علی خسته رو میزارم که یکی با علی قات و روهام که سبک هیپ هاپ هست به نام پایه کار و دومی به همراهی رضا استاتوس هستش که یه کار دیس لاو هست به نام سراب اهنگ های قشنگی هستند امیدوارم خوشتون بیاد
دانلود در ادامه مطلب....
آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک بچه قورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند
آن ها توی چشم های ریز هم نگاه کردند…
…
برای کسی خاک گلدون باش که اگر به آسمون هم رسید یادش نره ریشش کجاست
آنقدر خوب هستم که ببخشمت اما آنقدر احمق نیستم که دوباره بهت اعتماد کنم
سلامتیه اون که اگه من نباشم...تو دنیا فقط یه منو کم داره..... ولی اگه اون نباشه....من یه دنیا کم دارم
يك ساعت تمام بدون يك كلام حرف زدن داشتم به رويش نگاه ميكردم.
فرياد كشيد: آخر خفه شدم!!! چيزي بگو!!!!!!
گفتم :نشنيدي؟؟؟؟؟؟؟.............. برو
من اشك سكوت مرده در فريادم
دادي سر و پا شكسته.در بيدادم
اينها همه هيچ.....اي خداي شب عشق
نام شب عشق را كه برد از يادم
گل سرخي به او دادم و گل زردي به من داد
براي يك لحظه ناتمام.قلبم از تپش افتاد
با تعجب پرسيدم مگر از من متنفري؟
گفت: نه باور كن نه! ولي چون تو را دوست دارم نميخواهم
بعد از اينكه كام از من گرفتي
دنبال گل زرد بگردي......
گفتم كه بيا كنون كه من مستم مست
اي دختر شوريده دل مست پرست
گفتا كه تو باده خوردي و مست شدي
من مست باده ميخواهم پست
يك شاخه ي خشك زار و غمناك شكست
آهسته فرود افتاد بر خاك نشست
آن شاخه ي خشك عشق من بود كه مرد
وان خاك دلم...كه طرفي از عشق نيست
جز مسخره نيست عشق تا بوده و هست
با مسخرگي جهاني انداخته دست
ايكاش كه در دل طبيعت ميمرد
اين طفل حرامزاده از روز الست
صد بار شدم عاشق و مردم صد بار
يك روز كه مرده بودم اندر خود زيست
گفتم به خدا.كه اين خدا. در خود كيست؟
گفتا كه در آن خودي كه سرمايه ي هست
در سنگر عشق جويد اندر خود نيست
گفتم: كه چيست فرق ميان شراب و آب
كاين يك كند خنك دل و آن يك كند كباب
گفتا: آب خنده ي عشق است در سرشك
ليكن شراب نقش سرشك است در سراب
من اگر ديوانه ام
با زندگي بيگانه ام
مستم اگر يا گيج و سرگردان و مدهوشم
اگر بي صاحب و بي چيز و ناراحت
خراب اندر خراب و خانه بر دوشم
اگر فرياد منطق هيچ تاثيري ندارد
در دل تاريك و گنگ و لال و صاحب مرده ي گوشم
به مرگ مادرم: مردم
شما اي مردم عادي
كه من احساس انساني خود را
بر سرشك ساده ي رنج فلاكت بارتان
بي شبه مديونم
ميان موج وحشتناكي از بيداد اين دنيا
در اعماق دل آغشته با خونم
هزار درد دارم
درد دارم .........
باز باران بي ترانه ......
باز باران با تمام بي کسي هاي شبانه
ميخورد بر مرد تنها
ميچکد بر فرش خانه
باز مي آيد صداي چک چک غم
باز ماتم....
تعداد صفحات : 6